در دوران اوج فیلمهای ناطق، لویی مایر رئیس بزرگترین استودیو فیلمسازی بهعنوان سلطان هالیوود شناخته میشد. در دههی ۱۹۸۰ و زمانی که استفاده از تکنولوژی سیستم استودیویی رو به افول بود،مایکل آویتز بهعنوان قدرتمندترین مرد شهر قلمداد میشد. اما امروز این افتخار نصیب شخصی شده است که پیش از این در فونیکس آریزونا یک مغازهی ویدیوفروشی ساده داشت.
در سال ۲۰۰۰ و زمانی که نتفلیکس تنها یک موسسهی اجاره و فروش فیلم بود، تد سراندوس به آن پیوست. وقتی نتفلیکس تصمیم گرفت وارد عرصهی استریم ویدیو شود، سراندوس سریال درام خانهی پوشالی (House of Cards) را به قیمت ۱۰۰ میلیون دلار خرید. در این سریال کوین اسپیسی و رابین رایت نقشهای اول را دارند و کارگردانی و تهیهکنندگی آن را دیوید فینچر بر عهده دارد. کارشناسان عدد ۹ رقمی خرید این سریال را به باد استهزا گرفتند، اما همین نشانهای بود از این که شاید نتفلیکس در آینده تبدیل به دستگاه چاپ پول شود؛ در حالی که هیچ رقیب جدی برای آن در بازار وجود نخواهد داشت. هیچکس انتظار نداشت که یک موسسهی فروش ویدیو که محصولاتش را با پست به مشتریانش ارسال میکرد، بتواند شبکهها و استودیوهای چند میلیارد دلاری را که چند دهه تجربه و اعتبار داشتند به چالش بکشد.
اما اکنون نتفلیکس برای خود تبدیل به یک صنعت بزرگ شده است. آقای سراندوس بهعنوان کارکن ارشد محتوای نتفلیکس به همراه همکارانش امسال مبلغی مابین ۱۲ تا ۱۳ میلیارد دلار برای تولید محتوا هزینه خواهند کرد. این مبلغ از بودجهی تمام استودیوهای فیلمسازی و شرکتهای تلوزیونی که محتوای غیرورزشی دارند، بیشتر است. بینندگان نتفلیکس امسال شاهد عرضهی بیش از ۸۲ فیلم خواهند بود؛ در حالی که استودیو برادران وارنر (Warner Brothers)، که بیشترین سهم از تماشاگران سینما را به خود اختصاص داده ۲۳ فیلم تولید خواهد کرد. همچنین دیزنی که سودآورترین استودیو به شمار میرود، امسال تنها ۱۰ فیلم عرضه خواهد کرد.
نتفلیکس امسال ۷۰۰ برنامهی تلوزیونی را تولید یا لایسنس آن را خریداری کرده است. از این تعداد ۱۰۰ برنامه بهصورت سریالهای درام یا کمدی خواهد بود، همچنین تعداد زیادی مستند، برنامهی کودک، استند آپ کمدی و ریالیتی شو (reality show) و برنامههای گفتگومحور (talk show) نیز تولید خواهد شد. جاهطلبی نتفلیکس به هالیوود محدود نمیشود؛ این شرکت در حال حاضر در ۲۱ کشور، از جمله برزیل، آلمان، هند و کرهجنوبی حضور داشته و مشغول ساخت برنامه است.
تد سندوراس با پولهای میلیاردی خود نه تنها کمیت بلکه کیفیت را نیز میخرد. بعد از به خدمت گرفتن فینچر، کارگردانهای بلندآوازهی دیگری نیز به استخدام این شرکت درآمدهاند؛ از جمله اسپایک لی، کارگردان فیلمهایی همچون مالکوم ایکس و ساعت بیستوپنجم، خواهر و برادر واچوفسکی، خالقان ماتریکس و ابر اطلس (Cloud Atlas) و برادران کوهن، کارگردانان فیلمهای تحسینشدهای همچون جایی برای پیرمردها نیست و Oh Brother, Where Art Thou.
همچنین نتفلیکس با سازندگان برنامههای معروف تلوزیونی نیز شروع به همکاری کرده است؛ از جمله رایان مورفی، خالق گلی (Glee) و داستان ترسناک آمریکایی (American Horror Story)، شاندون رایمز، خالق آناتومی گری (Grey's Anatomy) و چگونه از مجازات قتل فرار کرد؟ (How to Get Away with Murder). دیوید لترمن که قبلا خود را بازنشسته کرده بود، برای ساخت برنامهی تاک شو با نتفلیکس همکاری خواهد کرد. اخیرا باراک و میشل اوباما نیز با این شرکت برای همکاری قرارداد بستهاند. اعداد و ارقام این قراردادها نیز جالب است: گفته میشود قرارداد آقای مورفی ۳۰۰ میلیون دلار است. دیوید لترمن برای هر شو ۲ میلیون دلار دریافت خواهد کرد. البته در عوض اعتبار شبکهی نتفلیکس نیز با استخدام تهیهکنندگان، کارگردانان و مجریان معروف افزایش پیدا میکند. سندرواس در این مورد میگوید:
آنها میخواهند در همان شبکهای کار کنند که آن را تماشا میکنند.
در سهماههی اول امسال، حدود ۷.۴ میلیون نفر در سراسر جهان به مشترکان نتفلیکس افزوده شدهاند. مشترکان کل این شبکه در حال حاضر ۱۲۵ میلین نفر است که ۵۷ میلیون آنها آمریکایی هستند. با در نظر گرفتن میانگین ۱۰ دلار برای حق اشتراک ماهانه، مشترکان نتفلیکس بهصورت سالانه ۱۴ میلیارد دلار به این شرکت پرداخت میکنند که بخش عمدهای از سود آن را تشکیل میدهد. این پول به همراه میلیاردها دلار دیگر که نتفلیکس از دیگران قرض خواهد گرفت، بهصورت مستقیم به برنامههای ساخت محتوا، بازاریابی و توسعهی تکنولوژی تخصیص داده خواهد شد.
بانک چندملیتی گلدمن ساکس اعلام کرده است که تا سال ۲۰۲۲ بهصورت سالانه میتواند ۲۲.۵ میلیارد دلار برای برنامههای تولید محتوا اختصاص دهد. این مبلغ با فاصلهی بسیار زیادی بیشتر از مجموع مبلغ هزینهشده در حوزهی سرگرمی توسط تمام شبکههای آمریکایی و شرکتهای کابلی است.
با در نظر گرفتن چنین چشماندازهای روشنی، ارزش نتفلیکس در بازار حدود ۱۷۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود که از ارزش کمپانی دیزنی هم بیشتر است. برخی از تحلیلگران معتقدند که این ارزشگذاری غیرعادی است؛ چرا که نتفلیکس بسیار بیشتر از درآمد خود هزینه میکند و در حال حاضر ۸.۵ میلیارد دلار بدهی دارد و حتی برنامههای پرطرفدار زیادی هم تولید نکرده است. همین موضوع برای رقیبان نتفلیکس فرصت خوبی برای حمله فراهم کرده است.
چشماندز تبدیلشدن به تولیدکنندهی چندمنظوره، خریدار و پخشکنندهی محتوا بوده است که غول مخابراتی AT&T را برای خرید تایم وارنر با مبلغ ۱۰۹ میلیارد دلار وسوسه کرد؛ و اگر کامکست، بزرگترین ارائهدهندهی پنهای باند آمریکا، بخش عمدهی سهم فاکس قرن ۲۱ را از روپرت مرداک با مبلغ ۷۰ میلیارد دلار خریداری کند نیز به همین دلیل خواهد بود. کمپانی دیزنی نیز بهخوبی میداند که برای رقابت با غول نتفلیکس باید محتوای بسیار بیشتری بسازد.
آمازون، اپل، فیسبوک، یوتیوب و اینستاگرام نیز به نوبهی خود در حال توسعهی برنامههایی برای رقابت با نتفلیکس هستند.کریس سیلبرمن، مدیر اجرایی آژانس ICM است. این موسسه، قراردادهای بزرگ افراد مختلف را با نتفلیکس مدیریت میکند. او به قراردادهای جدید نتفلیکس اشاره میکند: از جمله قرارداد خانوم رایمز و کمدینهای معروفی چون جری ساینفیلد با مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار و کریس راک برای تولید دو ویژه برنامه با مبلغ ۴۰ میلیون دلار. سیلبرمن در مورد برنامهی دیگر شرکتها برای رقابت با نتفلیکس میگوید:
الان فکر اصلی همه این است که چطور با نتفلیکس رقابت کنند. اگر موضوع نتفلیکس مطرح نبود، اپل اصلا خیال ورود به این حوزه را نداشت؛ حتی فاکس هم وارد قضیه نمیشد.
روپرت مرداک نیز برای اینکه از سر راه نتفلیکس کنار رود، تصمیم گرفت فاکس را به دیزنی بفروشد. جف بیوکس، رئیس سابق تایم وارنر به این دلیل با فروش شرکتش موافقت کرد که میدانست ارتباط مستقیم نتفلیکس با مخاطبانش باعث برتری بلامنازع این پلتفرم سرگرمی است.
زمان ثابت کرد که آقای بیوکس ۱۰۰ درصد در اشتباه بوده است؛ چرا که او در ابتدای این دهه، نتفلیکس را با ارتش آلبانی مقایسه کرده و با تمسخر گفته بود که نتفلیکس به هیچوجه توانایی رقابت با استودیوها و شبکههای بزرگ را ندارد. ریید هیستینگز، از بنیانگذاران و مدیر ارشد اجرایی نتفلیکس اخیرا طی مصاحبهای با اکونومیست در آمستردام گفت که آقای بیوکس فکر نمیکرد که اینترنت در دراز مدت به بستری مناسب برای انتقال محتوا تبدیل شود.
بر خلاف ریید هیستینگ، چیزی که جف بیوکس نتوانست درک کند این بود که نهتنها اینترنت وایرلس بهعنوان بستری قابل اطمینان برای استریم ویدیوهای باکیفیت عمل خواهد کرد، بلکه قوانین حاکم بر شبکهها و بازارهای تلوزیون را نیز تغییر خواهد داد. امروزه دیگر زمانبندی پخش برنامهها معنی ندارد و به لطف اینترنت پرسرعت، بینندگان برای دیدن ادامهی سریال مورد علاقهی خود لازم نیست تا هفتهی آینده منتظر شوند.
آنطور که سندواین، یک موسسهی تحلیل شبکه اعلام کرده، نتفلیکس در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷ ، ۲۰ درصد از کل پهنای باند دنیا را مصرف کرده است. نتفلیکس به تمام مشتریان خود این امکان را میدهد تا هر محتوایی را که دوست دارند تماشا کنند، هر زمان که بخواهند و تا هر وقتی که بخواهند.
شرکتی مانند نتفلیکس بهصورت مستمر به دو مورد نیاز دارد:
این ترکیب پیچیده از عمق و گسترهی تولید و پخش محتوا در سطح شخصی و جهانی، قلب اقتصاد نتفلیکس به شمار میرود؛ یعنی علم وادار کردن مردم برای ثبت اشتراک در تلویزیون اینترنتی.
یکی از دلایلی که نتفلیکس برای افزایش مشترکان خود عجله دارد، این اصل در اقتصاد نتفلیکس است که برنده تقریبا همهچیز را میبرد. افراد مدت محدودی از روز را میتوانند پای تلوزیون نشسته و از برنامههای سرگرمکننده لذت ببرند. اگر شما بتوانید آنها را با برنامههای مختلف سرگرم کنید، دیگر دلیل نخواهد داشت که پول بیشتری پرداخت کنند تا از سرویس مشابه نتفلیکس استفاده کنند. البته ممکن است افراد برای بهرهمندی از شبکههای ورزشی یا اخبار پول بیشتری پرداخت کنند؛ که بحث آن مجزا است.
بنابراین اگر هر چه سریعتر تبدیل به نفر اول شوید، منافع بیشتری از بازار سرگرمی خواهید برد. مزیت دیگر این است که هزینهی تولید برای رقبای شما بیشتر میشود و همزمان سود آنها کمتر شده و توانایی رقابت با شما را از دست میدهند. یک تهیهکننده و مدیر هالیوودی در مورد نتفلیکس میگوید:
آنها عمدا میخواهند اکوسیستم فعلی هالیوود را نابود کنند.
تاد جوئنگر از شرکت سنفورد برنستین، که یک موسسه تحقیقاتی است، میگوید تا سال ۲۰۲۶ نتفلیکس ۳۰۰ میلیون مشترک خواهد داشت که با در نظر گرفتن اشتراک ماهیانهی ۱۵ دلار، عوایدی آن از اشتراک مشتریان بدون در نظر گرفتن سود، مالیات و کاهش بها سالانه بالغ بر ۲۴ میلیارد دلار خواهد شد و ارزش این شرکت در بازار به ۳۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید. البته سرمایهگذاران انتظار دارند رشد نتفلیکس بیشتر هم باشد؛ بنابراین ارزش آن در آینده از ۳۰۰ میلیارد دلار بسیار بیشتر خواهد بود.
یکی از تبعات ثانویهی اقتصاد نتفلیکسی این است که روش محاسبهی ارزش ساخت یک فیلم یا شو را تغییر داده است. نتفلیکس با بررسی و تحلیل انتخابهای مشتریان خود توانسته است ۲۰۰۰ گروه سلیقه را شناسایی کند. نتفلیکس ابتدا بررسی میکند که یک برنامه تا چه حد میتواند مخاطب را جذب کرده و نگه دارد و تا چه حد درآمد نصیب شرکت خواهد کرد؛ سپس میزان قابل قبولی بودجه برای آن در نظر میگیرد. به این ترتیب این شرکت میتواند گروههای محدود و اختصاصی را با برنامههای تخصصی هدف قرار دهد، بر عکس کاری که شبکههای تلوزیونی انجام میدهد و برنامههای آنها بهصورت سراسری به روی آنتن میرود.
تصمیمگیری در مورد اینکه چه برنامههای ساخته شوند، به تصمیم مدیرانی که در هالیوود هستند بستگی دارد. تد سراندوس، یک گروه بیستنفره تشکیل داده که وظیفهی آنها تصمیمگیری در مورد ایدهها و چراغ سبز نشاندادن برای شروع پروژهها است. اما این کارشناسان نتفلیکس در لسگاتوس (Los Gatos) هستند که بودجههای هر پروژه را تعیین میکنند.
بعد از این که پروژه به اتمام رسید و آمادهی ورود به بازار شد، مدیرانی مانند تاد یلین، معاون بخش محصولات، تصمیم میگیرند که محصول نهایی در چه زمانی به دست مخاطبان مناسب برسد تا، طبق اصطلاحی که در نتفلیکس زیاد استفاده میشود، بینندگان از دیدن آن «مشعوف» شوند. تاد یلینمیگوید مشترکان نتفلیکس در صفحهی نمایشگر خود ابتدا ۴۰ تا ۵۰ عنوان برنامه را جستجو می کنند تا اینکه یکی را انتخاب کنند. انتخاب مشتریان نتفلیکس به اسم برنامه و پوستر آن بستگی دارد؛ بنابراین نتفلیکس از الگوریتمهای پیچیده برای انتخاب عنوان و پوستر استفاده میکند تا بیشتر جذابیت را برای مخاطبان هدف داشته باشد.
متیو بال تحلیلگر مدیای دیجیتال، میگوید استراتژی نتفلیکس ترکیبی از شخصیسازی برنامهها و در دسترس بودن است که باعث شده هوماسکرین نتفلیکس تبدیل به قدرتمندترین ابزار تبلیغاتی دنیای رسانه شود. همین استراتژی نتفلیکس در هدف قرار دادن افراد مناسب باعث شده است که علیرغم کیفیت پایینتر محصولاتش در مقایسه با رقبای سنتی، تعداد مخاطبان و موفقیت آنها بیشتر باشد. شاید بیشتر خوانندگان نام سریال «کیوسک بوسه» را نشنیده باشند. کیوسک بوسه یک سریال عاشقانهی دبیرستانی است که از ماه می در نتفلیکس منتشر شده است. منتقدان از این سریال متنفر هستند و امتیازهای شرمآوری به آن دادهاند؛ اما بیست میلیون خانوادهی آمریکایی این سریال را در دستگاههای خود پخش کردهاند و میلیونها نوجوان عاشق دو بازیگر اصلی آن، جاکوب الوردی وجوی کینگ شدهاند.
درک عددی سلیقههای مختلف بینندگان و بازاریابی شخصیشده باعث شده است که برخی از شوهایی که قبلا کنسل شده بودند، مانند دختران گیلمور (Gilmore Girls) با هواداران مختص خود، یا ایدههایی که توسط شبکههای دیگر رد شده بودند، مانند کیمی اشمیت شکستناپذیر که با عنوان اصلی The Unbreakable Kimmy Schmidt شناخته میشود، فرصت ظهور مجدد در صفحات پخش را بهدست آورند. همچنین محصولات نتفلیکس تا کنون موفق به نامزدی برای جوایز متعدد امی نیز شدهاند. مستندهایی مانند کشور وحشی (Wild Wild Country) نه بابت توصیه دیگران بلکه از طریق پوسترهای زیبای شخصیشدهاش برای مخاطبان هدف به موفقیت رسیدند.
نتفلیکس ریسکپذیرتر نیز هست؛ چون در صورت شکست یک پروژه، بهای کمتری نسبت شبکههای دیگر میپردازد. در واقع این شرکت مانند چوپان، مشتریانش را به انتخاب یک برنامه سوق نمیدهد؛ بنابراین وقتی یک شخص از برنامهای راضی نبود، بهراحتی میتواند برنامهی دیگری را انتخاب کند، بههمین دلیل در مخاطب احساس عدم اطمینان و خیانت ایجاد نمیشود. شبکههای تلوزیونی معمولی در قیاس با نتفلیکس معایب دیگری نیز دارند، دیگر لازم نیست برنامهای به دلیل پر بودن کنداکتور شبکه در شنبه شب کنسل شود. در نتفلیکس هر برنامهای که در بازار مشتری نداشته باشد، به آسانی غیب میشود.
ارائهی ویدیوهای شخصیشده، بدون تبلیغات و تماشای پشت سر هم قسمتهای یک برنامه باعث شده کاهش مخاطبان شبکههای تلوزیونی سرعت بیشتری گیرد؛ از همین رو صنعت تبلیغات تلوزیونی نیز آسیب زیادی متحمل شده است. همچنین در سالهای گذشته، میلیونها خانوادهی آمریکایی استفاده از تلوزیون پولی را کنار گذاشتهاند. اکنون شهروندان آمریکایی در بازهی سنی ۱۲ تا ۲۴ سال نسبت به سال ۲۰۱۰ پنجاه درصد کمتر تلوزیون تماشا میکنند. این رقم برای افراد ۲۵ تا ۳۴ ساله، ۴۰ درصد گزارش شده است. شبکههایی که محتوای آنها بیشتر برنامههای کودک و سرگرمی بوده است، برخلاف شبکههای خبری و ورزشی بیشترین افت تماشاگر را تجربه کردهاند.
شبکههای کابلی و دیگر سرویسهای استریم ویدیو نیز برای این که از قافله عقب نمانند، دست به کار تولید صدها ساعت برنامههای باکیفیت شدهاند؛ به نحوی که اکنون سریالهای درام تلوزیونی به نحو بیسابقهای افزایش پیدا کرده است. اما از طرف دیگر وضعیت سینما بدتر شده است. بین سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۱۷ فروش بلیط سینما در آمریکا و کانادا ۲۰ درصد افت کرده است. استودیوهای آمریکایی اکنون بیشتر درآمد خود را با فیلمهای پرطرفدار ابرقهرمانی بهدست میآورند؛ برای مثال، پنج فیلم شرکت دیزنی تا به اینجا در سراسر جهان بیش از ۴ میلیارد دلار فروش داشته است، یا اینکه به دنبال ساخت فیلمهایی با هزینهی پایین میروند که برای دیدن در سینماها مناسب هستند، مانند فیلمهای ترسناک.
اقتصاد نتفلیکسی، روش کسب درآمد شوهای تلوزیونی را نیز تغییر داده است. نتفلیکس حق امتیاز جهانی برنامهها را بهصورت اختصاصی خریداری میکند. سازندگان از لایسنسهای پرمنفعت برنامههای خود در بازار ثانویه صرفنظر میکنند، چون در اقتصاد نتفلیکسی بازار ثانویهای وجود ندارد. به این ترتیب سازندگان قراردادهای خوبی با نتفلیکس میبندند، اما در صورت استقبال بیش از حد انتظار از برنامهی آنها، درآمد آنها تغییر چندانی نمیکند؛ ولی درآمد شرکت بیشتر میشود. از طرف دیگر هر چه بازار نتفلیکس بزرگتر باشد، دیگر لازم نیست قراردادهای آن با تولیدکنندگان نجومی باشد.
بازار تهیهکنندگان داغ شده است؛ آنها از اینکه میبینند شرکتهای دیگر در تلاشند روش نتفلیکس را در تولید و پخش محتوا دنبال کنند، راضی بهنظر میرسند. انتظار میرود که شبکهی HBO تحت مدیریت جدید خود یعنی AT&T با سرعت بیشتری از کسبوکار اصلی خود یعنی تلوزیون کابلی دور شود و به استریم ویدیو روی آورد. همچنین این شبکه در حال سرمایهگذاری بیشتر در برنامههایی است که در خارج از آمریکا تولید میشوند و با عقد قرارداد با توزیعکنندگان محلی سعی میکند کالاهای خود را مستقیما از طریق استریم به دست مشتریان برساند.
شبکهی HBO امسال بودجهی ۲.۵ میلیارد دلاری برای تولید محتوا در نظر گرفته است. همچنین شبکهی Hulu نیز، که سرویس استریم برای داخل آمریکا ارائه میکند و توسط چهار استودیوی فیلمسازی تاسیس شده، در نظر دارد ۲.۵ میلیارد دلار برای این منظور هزینه کند. اپل با استخدام تهیهکنندههای هالیوودی قصد دارد تلوزیون خود را راهاندازی کند و بودجهی یک میلیارد دلاری برای این کار در نظر گرفته است. اما یوتیوب چطور؟ یوتیوب نسبت به نتفلیکس، بینندگان بسیار بیشتری دارد؛ اما بهدلیل کیفیت پایین تصاویر آن، درصد کمتری از پهنای باند بینالمللی را مصرف میکند. این شرکت در کنار کسبوکار عظیم و رایگان خود، امکان ثبت اشتراک نیز برای بینندگان خود تدارک دیده است.
فهرستی از ۷ کارمند گوگل، بهتازگی در محیطهای کارمندی این شرکت دست به دست میشود. کارمندان حاضر در این لیست، از گوگل استعفا دادهاند و دلیل اصلی آن را نیز، عدم شفافسازی در بین واحدهای مختلف سازمانی اعلام کردهاند. این اقدام، دقیقا پس از افشاشدن فعالیت محرمانهی گوگل روی پروژهی موسوم به دراگونفلای رخ داده است. این پروژه، یک موتور جستجوی سانسورشده برای بازار چین است. فهرست این کارمندان، در ایمیلی منتشر شده که به بهانهی بحث و گفتگو پیرامون مسائل اخلاقی و شفافسازی در گوگل، نوشته شده است.
کارمندان کنونی گوگل، از انتشار عمومی این فهرست خودداری کردهاند. آنها نام اکثر افراد حاضر در فهرست را نیز فاش نکردهاند. البته سه منبع آگاه در این زمینه، ادعا کردهاند که کارمندان استعفاءداده، مهندسان نرمافزاری بودهاند. سابقهی کاری این مهندسان در گوگل، از یک تا ۱۱ سال متغیر بوده است. در این میان، گوگل نیز از اظهار نظر در مورد این فهرست خودداری کرده است.
یکی از نامهای بزرگی که در این فهرست دیده شده، مهندس ارشد سابق گوگل یعنی جک پولسون بوده است. این مهندس در واحد تورنتو گوگل مشغول به کار بوده و ماه پیش، بهخاطر پروژهی دراگونفلای از این شرکت استعفا داده است. پولسون نیز مانند بسیاری از کارمندان گوگل، اولین بار خبر پروژهی دراگونفلای را در وبسایت TheIntercept مشاهده کرده است. در این خبر آمده بود که گوگل، در حال حاضر نمونههای اولیهی این موتور جستجو را به دولت چین ارائه کرده است و در ۶ تا ۹ ماه آینده از آن رونمایی خواهد کرد. پولسون در مصاحبهای گفته بود که از خواندن این خبر شوکه شده است.
او در ادامه گفته است:
اگر خبر صحیح بود، دیگر نمیتوانستم برای این شرکت کار کنم.
پولسون پس از استعفا از گوگل در ماه آگوست، از قصد خود در ارتباط با بهاشتراکگذاری نگرانیاش در مورد این مسئله، با دیگر کارمندان داخل شرکت گفت. پس از این که گوگل، نامهی یک انجمن حقوق بشری را در مورد نامناسب و غیراخلاقی بودن این پروژه و درخواست برای پایان دادن به آن، نادیده گرفت، پولسون مجبور شد تا نظر خود را بهصورت عمومی منتشر کند.
پولسون در مورد این نامه میگوید:
اهمیت ندادن به اجماع چند سازمان حقوق بشری و پیام آنها، برای من بسیار ناراحتکننده بود. وقتی یک نامهی جمعی از ۱۴ سازمان حقوق بشر برای شما ارسال میشود و هیچ اهمیتی در تصمیمگیری به آن داده نمیشود، من ترجیح میدهم بهجای گوگل، در جبههی سازمانهای حقوق بشری باشم.
پس از ترک Google از سمت پولسون، یک سخنگوی این شرکت اعلام کرد که طبق سیاستهای داخلی، آنها اظهار نظری در مورد رفتارهای کارمندان خود نخواهند داشت.
افشاسازی پروژهی دراگونفلای، با واکنش شدید و سریع در داخل گوگل روبرو شد. کارمندان این شرکت با اتکا به قوانین و ارزشهای سازمانی، از مدیران اجرایی انتظار شفافسازی بیشتری دارند. یکی از کارمندانی که برای کار در این پروژه انتخاب شده بود، ترجیح داد تا شرکت را ترک کند. کارمند دیگر، تیمش را تغییر داد و انجمنهای داخلی نیز با هزاران پست، کامنت و ایمیل پر شدند که جنبههای اخلاقی این پروژه را زیر سوال میبرد.
در روزهای پس از انتشار خبر، حدود هزار کارمند گوگل، فهرستی از انتظارات خود را با نام Code Yellow on Ethics منتشر کردند. یکی از درخواستهای این فهرست، افزایش نظارت کارمندان و سازمانهای واسط روی جنبههای اخلاقی پروژههای خاص بوده است. پولسون در نامهی استعفای خود اعلام کرد که از مدیران اجرایی، پرداختن به این فهرست را درخواست کرده است. این نامه تا به امروز بیش از ۱۷۰۰ امضا داشته است و افراد نگران در مورد مسائل اخلاقی و شفافسازی در سازمان، برنامههایی برای ملاقاتهای حضوری نیز داشتهاند.
جنجالها پیرامون پروژهی دراگونفلای، پس از یک درگیری اخلاقی دیگر در گوگل رخ داد. در ماه مارس، کارمندان متوجه شدند که گوگل در حال همکاری با پنتاگون است. این همکاری، در جهت توسعهی هوش مصنوعی برای استفاده در پهپادهای جنگی بوده است. این خبر نیز مانند دراگونفلای، کارمندان گوگل را شوکه کرد. نام این پروژهی مشترک با پنتاگون، Maven است و هزاران نفر از گوگل درخواست کردند که پروژه را لغو کند. نکتهی مهم در مورد این پروژه آن است که پس از استعفای چندین نفر از گوگل بهخاطر این پروژه، شرکت اعلام کرد که پس از پایان سال جاری، قرارداد آن را تمدید نخواهد کرد.
دو هفته پس از افشاساری پروژهی دراگونفلای، جلسهای میان مدیران و کارمندان گوگل برگزار شد و سیاستهای کلی شرکت در قبال چینیها مورد بررسی قرار گرفت. البته در میانهی جلسه و پس از این که مدیران متوجه ارسال اطلاعات به رسانهها توسط کارمندان شدند، جلسه نیمهکاره رها شد. در این جلسه، مدیرعامل گوکل یعنی ساندار پیچای اعلام کرد که شرکت، موتور جستجوی مخصوص چین را در آیندهی نزدیک ارائه نخواهد کرد.
مدیران گوگل و کارمندانی با عقاید مشابه آنها، بهصورت جدی پیگیر افشاسازیهای صورتگرفته در رسانهها هستند. به همین دلیل، منابع این خبر از پیامدهای احتمالی صحبت با رسانهها نگران هستند. بهعنوان مثالی از این کنترل، گوگل کارمندان را از پخش زندهی جلسات داخلی در حسابهای شخصی شبکههای اجتماعی منع کرده است.
یکی از سخنگوهای رسمی گوگل در مورد پروژهی موتور جستجوی چینی گفته است:
ما مدتها است که برای کمک به کاربران چینی خود سرمایهگذاری میکنیم. این سرمایهگذاریها از توسعهی اندروید تا اپلیکیشنهای موبایل همچون مترجم گوگل و فایلز گو و همچنین ابزارهای مخصوص توسعهدهندگان را شامل میشدند. اما فعالیت ما در ارتباط با موتور جستجوی چینی هنوز در مراحل آزمایش و بررسی است و هیچ محصولی در آیندهی نزدیک عرضه نخواهد شد.
البته پولسون میگوید که حتی کارهای تحقیقاتی و سعی و خطا نیز بدون اطلاع همهی کارمندان، باعث ایجاد نگرانی است. گوگل در مورد پروژهی Maven، یک بیانیه شامل اصول اخلاقی هوش مصنوعی منتشر کرد. در این بیانیه قول داده شد که هیچگونه طراحی و توسعهی هوش مصنوعی در جهت نقض قوانین بینالمللی و حقوق بشر، در این شرکت انجام نخواهد شد.
پولسون در این مورد میگوید:
هنوز مشخص نیست که دراگونفلای در نهایت اجرایی خواهد شد یا خیر. اما بیانیهی اصول اخلاقی هوش مصنوعی حتی طراحی این محصول را نیز ممنوع کرده است. سوال این است که مهندسان در کدام مرحله از توسعهی محصول، حق اظهار نظر دارند؟
آنچه که من را نگران میکند، این است که پس از ساخته شدن و آماده شدن محصول برای رونمایی، تصمیمگیری در مورد آن از دسترس مهندسان خارج خواهد شد. در واقع در این مرحله، تصمیمگیری و اظهار نظر در دستان چند فرد محدود است. این بدان معنی است که شما دموکراسی را در بحثهای اخلاقی توسعهی پروژه نادیده گرفتهاید.
وبسایت Cloudconvert کار تبدیل فرمتها را با دربرگیری ۲۱۴ فرمت مختلف انجام میدهد، بنابراین پشتیبانی این وبسایت بسیار گسترده است و فایلهای بسیار زیادی را شامل میشود. از فایلهای صوتی، ویدیویی، اسناد، کتابهای الکترونیک تا تصاویر و سندهای گسترده همگی را میتوانید در این وب سایت به فرمتهای دیگر تبدیل کنید.
تبدیل فرمت فایلهای شما کاملا در فضای ابری انجام میشود و نیاز به هیچ نرمافزاری برای نصب روی سیستم یا گوشی خود ندارید.
برای استفاده از این وبسایت راه سر راستی پیش رو دارید: با ورود به سایت Cloudconvert میتوانید هر فایلی را به فایل دیگری تبدیل کنید. در جای anything اول فایلی ورودی را انتخاب کنید و در anything دوم فایل مقصد را معرفی کنید.
پس از اینکه دو فایل با فرمت مختلف ورودی و خروجی را انتخاب کردید، اکنون وقت آن رسیده تا همان فایل خام ورودی را در بخش Select files انتخاب کنید و در نهایت با کلیک روی Start Conversion تبدیل فایل را شروع کنید. به یاد داشته باشید که قبل از شروع تبدیل فرمت حتما فضای ابری دلخواه خود را انتخاب کنید.
مدافعان امنیت سایبری در سرتاسر جهان، با نامگذاری دومین سه شنبهی فوریه به «روز اینترنت امن» (که در بیش از ۱۲۰ کشور جهان به رسمیت شناخته میشود) تلاش دارند تا مردم را از خطرات امنیتی موجود در اینترنت آگاه کنند. در حالی که موضوع اصلی این روز بر دور نگه داشتن کودکان از آسیبهای اینترنت تمرکز دارد، بزرگسالان نیز میتوانند به بهانهی این روز نکات مهمی را بیاموزند.
امنیت اینترنت در اینجا به معنای مصونیت در برابر مجرمان سایبری، جاسوسان، دزدان اینترنتی و به طور کلی «ساکنان سمت تاریک اینترنت» است. با رعایت ۱۲ قانون زیر قادر خواهید بود با خیال راحت و در امنیت کامل به گشت و گذار در اینترنت بپردازید.
تنها یک چیز از آپدیت کردن مهمتر است: آپدیت کردن سریع و به موقع. اگر یک آسیبپذیری در سیستم عامل، مرورگر و یا دیگر نرمافزارهایی که از آنها استفاده میکنید وجود داشته باشد، مطمئن باشید که هکرها از آن خبر دارند. هر قدر هم که سازندگان نرمافزار به سرعت مشکل امنیتی را برطرف کنند، در صورتی که آن را به موقع نصب نکنید فایدهای نخواهد داشت. پس به محض آماده شدن آپدیتهای امنیتی آنها را در اسرع وقت نصب کنید؛ مخصوصاً آنهایی که با برچسب «بسیار مهم» (Critical) مشخص شدهاند. اگر امکانش وجود دارد، سیستم عامل و نرمافزارهای خود را بر روی حالت آپدیت اتوماتیک تنظیم کنید. درست است که آپدیت کردن تعداد زیادی از نرمافزارها ممکن است حجم زیادی از اینترنت شما را مصرف کند، و یا در بعضی مواقع نسخهی جدید نرمافزار باب میل شما نبوده و پایدار نباشد، اما اگر به امنیت خود اهمیت میدهید، باید با این مشکلات کنار بیایید.
داشتن آنتی ویروس مانند گذشته تضمینی بر امنیت شما نیست، اما اکثر آنتی ویروسها جلوی ۹۰ درصد تهدیداتی که ممکن است با آنها روبرو شوید را میگیرند. اگر حاضر نیستید سالی ۳۰ تا ۶۰ دلار بابت بیتدیفندر یا مکآفی بپردازید، میتوانید از آنتی ویروسهای AVG و Avast به صورت رایگان استفاده کنید.
گاهی اوقات بزرگترین تهدید امنیت شما، خودتان هستید! آسانترین راه برای به دست آوردن اطلاعات کاربران توسط هکرها، فریب دادن آنها و گرفتن این اطلاعات به صورت مستقیم از خود کاربر است. این کار اغلب توسط ایمیلهای «فیشینگ» (phishing emails) انجام میشود. در این ایمیلها معمولاً وانمود میشود که رئیستان، بانکی که در آن حساب دارید، سرویس دهندهی اینترنتی و یا هر شرکت و فردی که به نوعی با آن در ارتباط هستید، از شما اطلاعات حسابتان را میخواهد؛ به این صورت که با فرستادن لینکی به یک وبسایت تقلبی، از شما تقاضا میشود که در آن لاگین کنید. اگر فریب این ایمیلها را بخورید، نام کاربری و رمز عبور خود را به راحتترین شکل ممکن در اختیار کلاهبرداران قرار دادهاید.
بعضی حملات فیشینگ بسیار ابتدایی هستند و به راحتی میتوان آنها را تشخیص داد، در حالی که بعضی از آنها بسیار پیچیده هستند و تنها افراد متخصص قادر به تشخیص جعلی بودن آن هستند. اما راه حل بسیار آسانی وجود دارد که در اکثر مواقع جواب میدهد: بر روی هیچ لینکی در یک ایمیل کلیک نکنید. اگر ایمیلی از بانک خود دریافت کردهاید که به شما میگوید باید هرچه زودتر نسبت به تعویض رمز عبور خود اقدام کنید، کافی است اسم بانک مورد نظر را در مرورگرتان جستجو کرده، و یا اگر از قبل آدرس را میدانید مستقیماً آن را در مرورگر وارد کنید.
راه دیگری که کلاهبرداران ممکن است شما را فریب دهند، ارسال فایلهای پیوست (attachment) آلوده از طریق ایمیل است. این موضوع وقتی خطرناکتر میشود که فرد کلاهبردار اطلاعات مختصری از شما داشته باشد و فایل را تحت عناوینی مانند "صورت حساب خرید اینترنتی"، "اطلاعیهی نمرات ترم" و یا "فیش واریز حقوق" برای شما ارسال کند. اگر فرستندهی ایمیل را نمیشناسید به هیچ وجه فایل پیوست را باز نکرده و ایمیل را پاک کنید. در صورتی که ایمیل از طرف یکی از دوستان یا همکارانتان برای شما ارسال شده است، این امکان وجود دارد که شخص مورد نظر هم به دام این کلاهبرداری افتاده و آلوده شده باشد. در چنین مواردی قبل از باز کردن پیوست ایمیل، با شخص مربوطه تماس بگیرید تا مطمئن شوید که خود او ایمیل را برای شما ارسال کرده باشد.
با وجود خطراتی مانند ارسال محتوای مبتذل، مزاحمتهای اینترنتی و کلاهبرداریهای سایبری، پدر و مادر بودن در عصر اینترنت کار آسانی نیست. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید، یادگیری در این باره است. سعی کنید با مرور متناوب اخبار فناوری، اطلاعات خود از دنیای تکنولوژی به روز نگه دارید. اگر از شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توییتر یا اینستاگرام استفاده نمیکنید و چیزی دربارهی آنها نمیدانید، میتوانید با جستجو در اینترنت دربارهی آنها یاد بگیرید. اگر فرزندتان زیر ۱۰ سال سن دارد، بهتر است با نصب اپلیکیشنهای خاص و انجام برخی تنظیمات، کنترل کاملی بر نحوهی دسترسی او به اینترنت داشته باشید.
اگر به صورت اتفاقی گذرتان به سایتهای مشکوک افتاده باشد، احتمالاً با پیغامی مبنی بر بروزرسانی فلش پلیر مواجه شدهاید. هرگز و مطلقاً چنین کاری نکنید. اگر فریب این حقه را خوده و نرمافزار آلوده را نصب کردهاید، در بهترین حالت یک ابزار تبلیغاتی مزاحم بر روی سیستم خود نصب کردهاید و در بدترین حالت، شما به لیست کامپیوترهای آلوده شده توسط هکر مربوطه اضافه شدهاید.
استفاده از پسوردهای طولانی و پیچیده شاید چندان خوشایند نباشد، اما تا زمانی که جایگزین امنیتی بهتری برای آن پیدا نشود، بهترین راه برای حفظ امنیت همین پسوردها هستند. با استفاده از ابزارهای مدیریت پسوردی مانند 1Password، Dashlane یا Lastpass میتوان بدون نگرانی از پسوردهای متفاوت و قوی در سایتها و سرویسهای مختلف استفاده کنید.
از این ابزارها میتوان هم به عنوان گاوصندوقی ایمن برای ذخیرهی تمامی رمزهای عبور، و هم برای تولید خودکار رمزهای عبور ایمن و پیچیده استفاده کرد. تنها باید مطمئن باشید که یک رمز عبور قوی برای دسترسی به این اپلیکیشنها انتخاب میکنید، در غیر این صورت تمامی پسوردهای شما در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
هر روز سایتهای و سرویسهای بیشتری از حساب فیسبوک، توییتر یا جیمیل برای ورود استفاده میکنند. به همین دلیل اهمیت تامین امنیت این حسابها دوچندان است. ورود دو مرحلهای (2-Step Verification) یکی از ایمنترین روشهایی است که میتوان از آن برای محافظت از امنیت حسابهای خود استفاده کنید. در این روش هنگام اقدام برای ورود به حساب، پیامی حاوی یک کد ۴ یا ۶ رقمی به تلفن همراه شما ارسال میشود. با فعال کردن این قابلیت، حتی اگر کسی رمز عبور حساب شما را هم داشته باشد نمیتواند به آن وارد شود.
بیشتر افراد به این نکته توجه ندارند که وای-فای آنها در حقیقت دو پسورد دارد. یکی از آنها رمز دسترسی به وای-فای است (که هنگام وصل شدن با دستگاهها آن را وارد میکنید) و دیگری پسورد روتر است، که با استفاده از آن میتوانید تنظیمات مودم خود از جمله پسورد وای-فای را تغییر دهید. اکثر افراد یک رمز عبور قوی برای اولی انتخاب میکنند، درحالی که فراموش میکنند رمز عبور پیشفرض مودم را تغییر دهند. رمز عبور پیشفرض اکثر مودمها مشخص است (معمولاً admin و password). پس اگر کسی به مودم شما دسترسی داشته باشد، به راحتی میتواند به آن وارد شده و رمز عبور وای-فای شما را تغییر دهد و یا به اطلاعاتی که از طریق روتر رد و بدل میشود دسترسی داشته باشد. انتخاب یک پسورد قوی برای وای-فای هم بسیار مهم است.
هنگام اتصال به اینترنت در کافه، رستوران، هتل و یا فرودگاه، احتمالاً با هاتاسپاتهای وای-فای رایگان زیادی مواجه خواهید شد. برخی از آنها واقعی و برخی دیگر ساختگی هستند. قبل از اتصال به وای-فای، از اینکه کافه یا هتلی که در آن هستید واقعاً اینترنت رایگان ارائه میدهد، و نام دقیق آن مطمئن شوید. در غیر این صورت اگر به وای-فای مشکوک وصل شوید احتمالاً دارید تمامی ترافیک ورودی و خروجی دستگاه خود را دو دستی تقدیم یک فرد شیاد میکنید. اگر شک دارید و راهی برای اطمینان وجود ندارد، موقتاً از کانکشن دیتای گوشی خود استفاده کنید.
حتی اگر قصد دارید به یک وای-فای واقعی و معتبر رایگان متصل شوید، باز هم این احتمال وجود دارد که یک نفر دیگر که به همان وای-فای وصل است بتواند به اطلاعات شما دسترسی پیدا کند. قبل از هر چیز مطمئن شوید که هنگام ورود به حساب ایمیل، بانک و یا دیگر حسابهای مهم خود حتماً از نسخهی رمزگذاری شدهی وبسایت که با https آغاز میشود استفاده میکنید. در غیر این صورت هرچه که تایپ میکنید به صورت نوشتهی ساده (Plain Text) ارسال خواهد شد و شخص دیگری که در همان شبکه است میتواند به آنها دسترسی پیدا کند.
تکنولوژی به شما کمک میکند تا از نرمافزارهای مخرب در امان بمانید، رمزهای عبور قوی داشته و آنها را مدیریت کنید، بر فعالیتهای اینترنتی فرزندان خود نظارت داشته و یا با استفاده از نرمافزارهای مسدود کنندهی محتوای غیر اخلاقی، جلوی دسترسی کودکان به سایتهای نامناسب را بگیرید. اما این پایان راه نیست و نمیتوان با اطمینان کامل در تمام طول سال کنار نشست. حفظ امنیت در فضای مجازی نیازمند هوشیاری کامل و آموزشهای مناسب و مستمر است.